.: برق قدرت و تازه های برق و الکترونیک :.

خبر, اختراعات,مقاله,کتاب, جزوه...

.: برق قدرت و تازه های برق و الکترونیک :.

خبر, اختراعات,مقاله,کتاب, جزوه...

لغات فنی رشته برق

در قسمت ادامه مطلب لغات فنی رشته برق قرار دادم که حدود ۸۰۰ لغت میباشد.

 برای مشاهده کل لغات به قسمت ادامه مطلب بروید.

معنی لغت
خلاصه‌کردن abbreviate
توانایی ability
بالای above
مطلق absolute
جذب کردن absorb
گیرنده acceptor
لوازم accessories
کامل‌شده،انجام‌شده accomplished
بر‌طبق according
شمردن،حساب‌کردن account
دقت accuracy
درست،دقیق accurate
بدست‌آوردن achieving
بدست‌آوردن acquire
سر‌تاسر across
عمل action
واقعی،حقیقی actual
سازگار‌کردن adapt
اضافی additional
تطبیق adjustment
فایده،مزیت advantage
در‌برابر againt
کشاورزی agricultural
هواپیما aircraft
جبری algebraic
گیرههای‌سوسماری alligator clips
آلیاژ alloy
قبلآ already
متناوب،تناوبی alternating
AC alternating current
محدود،محاصر‌شده ambient
از‌جمله among
مقدار amount
تقویت‌کننده amplifier
مشابه،مانند analogous
تحلیل analysis
قدیمی ancient
زاویه angle
آند anode
علم‌انسان‌شناسی anthropology
جدا،کنار apart
آشکار،ظاهر apparent
ظاهر‌شدن appear
اسباب،وسیله appliance
کاربرد،استفاده application
به‌کار‌بردن applied
با‌ کمک applying
تقریر‌کردن appreciate
راه approach
تفریبآ approximately
مساحت area
مرتب‌می‌کند arranged
آراستن،در‌صف‌کردن array
به‌طوریکه as
فرض‌کنید assume
به،در at
پیوسته،ضمیمه attached
جذب‌کردن attract
جذب attraction
معین auxiliary
متوسط،میانگین averege
دوری‌کردن‌از avoid
محوری axial
محور،قطب axis
عقب‌افتاه backward
تعادل،توازن balance
میله bar
سد،مانع barrier
مبنا based
اساسی،اصلی basic
بطور‌اساسی basically
بوده been
کشیده‌شده‌اند been pulled
رفتار‌کردن behave
عقب،پشت‌سر behind
زنگ،زنگوله bell
وابسته‌بودن belongs
تعلق‌داشتن belongs
در‌زیر،پایین below
خمیدن،خمش bend
خمیدگی bent
درکنار،نزدیک beside
دو‌طرفه bilateral
ذره‌،خورده،تکه bit
خالی blank
بلوک block
انسداد blocking
دمیده‌می‌شود blows
بدن هایمان bodies
هردو both
شکستنی breakage
از‌کار‌افتادگی breakdown
پل،بر‌آمدگی bridge
مختصر،کوتاه brief
تابان bright
آوردن bring
شکسته،شکسته‌شده broken
می‌سازند build
لامپ برق bulb
بوسیله‌ی by
کابل cable
توجه‌کردن cansider
قابلیت،توانایی capability
توانا،قابل capable
ظرفیت‌خازنی capacitance
ظرفیت capacity
لایه‌کربن carbon-film
حمل‌کردن carry
مورد case
دسته category
کاتد cathode
سبب،علت caused
باتری،پیل cell
فصل،قسمت،شعبه chapter
مشخصات characteristics
بار‌الکتریکی charge
شیمیایی chemical
گردش،جریان circuit
مدارهای circuits
مربع circular
پایه،گیره clamp
طبقه‌بندی classified
مهربان،بخشاینده clement
انبوه،توده cloud
زغال سنگ coal
ضریب coefficient
سیم‌پیچ coil
نوارهای‌رنگی colored stripes
ترکیبات combinations
ملحق‌شدن،ترکیب‌شدن combine
می‌آید comes
فرمان command
به‌طور‌عادی commonly
مقایسه،تطبیق comparison
ترکیب‌کننده component
اجزاء components
ترکیب‌،ساخت composition
متمرکز concentrated
ربط concer
بتون concrete
همزمان concurrent
وضعیت conditions
ضریب‌هدایت conductivity
هادی،رسانا conductor
شامل‌بودن،عبارت‌بودن‌از consist
ثابت constant
ساختن‌،بناکردن construct
ساختمان،عمارت construction
همفکری‌کردن،رایزنی‌کردن consult
تماس،اتصال contact
دارا‌بودن contain
ظرفهایشان containers
شامل containing
مقایسه‌کردن contrast
تبدیل‌کردن convert
مس copper
سیم،ریسمان cord
هسته core
اصلاح correction
مترادف corresponding
ارزش،هزینه cost
پنبه،نخ cotton
جرثقیل crane
سطح‌مقطع cross-sectional
فشردن،خورد‌شدن crush
جریان current
پیچ،منحنی curve
عادی،مرسوم customary
سیکل cycle
سد،آب‌بند dam
خسارت damage
مرگ death
دهه،دوره decade
اعشاری decimal
کاهش decrease
تعریف شده defined
تعریف definitions
درجه،رتبه degree
تحویل‌دادن delivering
دلتا‌(مثلث‌) delta
تقاضا،در‌خواست demand
وابسته‌بودن،مربوط‌بودن depends
خالی کردن deplete
ته‌نشین‌کردن deposit
نتیجه‌گرفتن derive
شرح‌دادن describe
تشریح،توصیف description
مقصد،سرنوشت destination
جزئیات detail
توسعه‌دادن develop
پیشرفته،توسعه development
دستگاه،اختراع device
اختصاص‌دادن devote
تشخیص‌دادن diagnose
نمودار diagram
قطر diameter
اختلاف‌داشتن differ
منتشر‌شده،پراکنده diffuse
رقم digit
DC direct current
جهت،سو،دستور direction
بی فایده disadvantage
بیماری disease
طراحی‌می‌شود disigned
پراکندگی‌کردن dissipate
تلف‌شدن dissipated
فاصله distance
تشخیص‌دادن distinguish
توزیع distirbution
تحریف،اعوجاج distortion
توزیع،پخش distribution
بحث‌کردن disussed
تفسیم،پخش division
دهنده donor
پایین donward
نقطه dot
به‌طور‌نمایشی dramatically
کشیدن drawing
مسیر‌رانندگی driveway
افت،سقوط drop
افتهای ولتاژ drops voltage
باتری‌خشک dry cell
مقتضی،مقرر due
دینام dynamo
هر‌یک each
سهولت،آسودگی ease
اقتصادی economic
جریان‌مخالف eddy
کنار،لبه edge
مار‌ماهی eel
اثر،نتیجه effect
مؤثر effective
بازده‌،فعالیت‌مفید efficiency
بهره‌ور،موثر efficient
برقی‌کردن electrify
الکترومغناطیس electromagnet
عنصر element
رفع‌کردن،حذف‌کردن eliminate
اعمال‌می‌شود embodied
استخدام‌کردن employ
لعاب‌دادن enamel
مواجهه،تصادف encounter
ماشین بخار engine
کاملا entirely
مساوی equal
معادله equation
معادل equivalent
غیر‌قابل‌پیش‌بینی erratic
گریختن،فرار escapes
ضروری،واجب essential
دقیق exact
درست،کاملا exactly
امتحان‌کردن examine
آزمایش examining
تجاوز‌کردن exceed
غیر‌از except
اضافه،زیادی excess
استثناء exclusion
نمایش‌دادن exhibit
موجود‌بودن،بودن exist
وجود،موجودیت existence
مصرف‌کننده expended
مصرف،هزینه expenditure
مصرف expense
آزمایش‌می‌کنند experimenting
تجربه‌کردن experince
توضیح‌دادن explain
بی‌حفاظ expose
امکان،سهولت facility
واقعیت،حقیقت fact
عامل،ضریب factor
وزنه‌در‌حال‌سقوط falling weight
کاهش falls
برمی‌گردد falls back
آشنا familiar
به‌مراتب far
سبک،روش fashion
احساس‌کردن feel
میدان field
شکل figure
رشته،تار filament
براده filing
پرکردن،تمام fill
سرانجام،بالاخره finally
چیز‌ثابت fixture
درخشش flash
قابلیت‌انعطاف flexibility
معکوس‌کردن flipping
کف‌زمین floor
گردش،چرخیدن flow
جاری‌شدن flows
جریان flux
ممنوع forbidden
کشیدن force
جنگل،بیشه forest
برای‌همیشه،پیوسته forever
ترکیب،تشکیل دادن form
تشکیل formation
جلو،پیش forward
چهارمین fourth
فرکانس frequency
مالش،اصطکاک friction
سوخت،غذا fuel
یکسوکننده‌تمام‌موج full-wave rectifier
تابع،وظیفه،عمل function
بنیادی fundamental
بیشتر further
به‌علاوه،از این‌گذشته furthermore
فیوز fuse
فیوز‌نگدارنده fuse holder
obtain gain=get
گازوئیل gasoline
عام،کلی،عمومی general
تولید‌کردن generate
دادن give
کنترل‌کردن govern
نیروی جاذبه gravity
خاکستری gray
بزرگ،عظیم great
بزرگ great
عمل‌خورد‌کردن‌یا‌آسیاب‌کردن grind
محافظ guard
یکسوکننده‌نیم‌موج half-wave rectifier
تحت کنترل harness
مهارکردن harness
داشتن have
گرما heat
آسمان heaven
اینجا here
بالا‌ترین highest
توده،انباشتن hill
خوردن،اصابت hit
سوراخ hole
افقی horizontal
تنومند،بزرگ‌جثه huge
انسانی human
پسماند hysteresis
روشنایی illumination
توضیح‌دادن illustrate
ابتکار imagination
مقاومت‌ظاهری impedance
ممانعت‌کردن impede
تحت‌تاثیر‌‌قرار‌دادن impress
بهبود،پیشرفت improvement
غیر‌دقیق inaccurate
تابان،درخشان incandesent
افزایش increase
به‌راستی indeed
نشانگر indicates
القاء‌کردن induce
القاء induction
صنعت industry
غیر‌موثر inefficient
بی‌نهایت infinite
تورم inflation
میانی،درونی innermost
ابداع innovation
نصب‌کردن install
تاسیسات installation
در‌عوض instead
وسیله instrument
عایق‌ها insulators
سخت‌کردن،شدید‌شدن intensify
بهره،علاقه interest
مداخله‌کردن interpose
فاصله‌ها intervals
نشان‌دادن introduce
مقدمه introduction
به‌ترتیب inturn
اختراع‌ کرده‌اند invented
نامرئی،ناپدید invisible
درگیر،پیچیده involved
یون ions
اتمهای‌یونیزه‌شده ions-atoms
آهن iron
میله‌آهنی iron bar
آن it
خودش it self
متصل‌کردن joine
مفصل joint
انشعاب،اتصال junction
کشنده،قاتل killer
جنبشی kinetic
دستگیره،دکمه knob
دانستن know
پس‌فاز‌(سلفی‌) lag
ورقه‌ورقه‌کردن laminate
خطوط lanes
طول‌کشیدن last
شبکه،توری lattice
قانون،حق law
خواباندن،دفع‌کردن lay
لایه layer
نشت،کمبود leakage
پایه،پا leg
پایه‌دار،پابلند legged
کمتر less
کاهش‌داده‌می‌شود lessened
اجازه‌می‌دهند lets
بلند‌کردن lift
روشنایی lightning
محدود‌کردن limit
محلی local
متمرکز کردن localized
حلقه loop
پایین‌‌‌‌‌‌آوردن،کاستن lower
روغن‌کاری،روان‌سازی lubrication
ساخته شده made
آهن‌ربا magnet
مغناطیسی magnetic
علم‌مغناطیس magnetism
مغناطیسی‌کردن magnetize
مغناطیسی‌شده magnetized
بزرگی،عظمت magnitude
مهم main
اساسی mainly
نگهداری‌کردن،خفظ‌کردن maintain
بزرگ،عمده major
اکثریت majority
راه،روش manner
دستی manual
ساختن manufacture
انبوه،توده mass
تطبیق match
ماده،مصالح material
ماده matter
امکان داشتن may
معنی،مفهوم meaning
معنی‌می‌شود meant
شمرده measured
اندازه‌گیری measuring
مکانیکی mechanical
ساختمان،دستگاه mechanism
عضو member
ذکر‌شده mentioned
سوخت‌و‌ساز metabolism
فلز metal
روش،شیوه method
آسیاب mill
ماده‌معدنی mineral
استخراج‌معدن mining
بیشترین،زیاد‌ترین most
جنبش،تکان motion
سوخت موتور motor spirit
ضرب،افزایش multiplication
ضرب‌کننده multiplier
ماهیچه،عضله muscle
عضلانی muscular
میخ،ناخن nail
باریک narrow
طبیعت،ذات nature
تقریبآ nearly
منفی negative
غفلت‌کردن neglect
هیچ‌یک neither
خنثی neutral
با‌این‌وجود nevertheless
بعد،مجاور،نزدیک next
اختلال،پارازیت noise
پر‌سر‌و‌صدا،خش noisy
غیرخطی nonlinear
غیر‌متغییر nonvariable
هیچ‌یک nor
آگهی،توجه notice
قابل‌ملاحضه noticeable
حال،اکنون now
هسته‌ای nuclear
مهره،چرخ‌دنده nut
چیز،شی object
بدست‌آوردن obtain
بطور‌ آشکار obviously
پرکردن occupy
رخ‌دادن،اتفاق‌افتادن occur
پیشنهاد offer
ارائه‌می‌کند offers
خیلی اوقات often
یکبار once
یک‌صد one hundred
عمل کردن operate
به کار انداختن operated
عامل،عملیاتی operating
عمل operation
بهینه optimum
مدار orbit
معمولی،عادی ordinary
نوسان‌ساز oscillator
مال او our
نتیجه outcome
پریز outlet
سرتاسر overall
بسته،بسته‌بندی package
دردناک painful
تابلو،صفحه panel
اندکی،جزئی partially
خرده،ریزه particles
ویژه،خاص particular
عبور pass
گذر،عبور passage
گذشته past
مسیر،راه path
نفوذ‌کردن penetrate
در per
اجرا‌کردن perform
شاید perhaps
دوره،مدت period
تناوبی،دوره‌ای periodically
نفوذ‌ پذیر permeable
شخص،آدم person
بنزین،سوخت petrol
فاز،مرحله phase
پدیده ها phenomena
فیزیکی physical
پزشک physician
یک‌تکه‌شیشه piece of glass
سیاره planet
گیاه plant
طلا platinum
فراوانی،بسیار plenty
متصل‌کردن plugged
اشاره‌می‌کند pointing
فطبش،تمایل‌قطبی polarity
تیر‌چراغ‌برق،دکل pole
متضاد position
مثبت،فطعی positive
پتانسیل‌سنج potentiometer
پودر powder
توان‌کنترلی power-control
تمرین practice
پیشگویی‌کردن predict
جایزه،پاداش premium
موجود،آماده present
فشار pressure
جلوگیری‌کردن prevent
جلوگیری‌می‌کند prevented
قبلی،پیشین previous
اولیه primary
اصلی،عمده principal
اصل،سرچشمه principle
اصول principles
حرکت‌کردن proceed
مراحل‌مختلف‌‌چیزی process
تولید شده produced
پیشرفت‌کردن progress
بیان‌می‌شود pronounced
خاص proper
خواص properties
مشخصات properties
خاصیت property
متناسب proportional
حفاظت،محافظ protection
حفاظت‌می‌کند protects
اثبات proves
تهیه‌کردن provide
آماده،تهیه provided
مشروط‌بر‌اینکه providing
ماده provision
هل دادن pull
ضربان pulse
شکل‌موجهای‌پالسی‌و سینوسی pulse forms
خالص،پاک pure
هدف،مقصود purpose
قرار‌دادن put
کیفیت quality
کمیت quantity
سوال question
ریل‌خط‌آهن rail
بالا‌بردن،بالا‌کشیدن raise
مرتب‌کردن،در‌صف‌آوردن range
فوراً rapidly
میزان،نرخ rate
ارزیابی‌‌‌‌‌شده،مجاز rated
ترجیحآ rather
نسبت،سهم ration
پرتو ray
رسیدن‌به reach
واکنش،انعکاس reaction
آماده‌کردن،حاضر‌کردن ready
دلیل reason
گیرنده،گوشی receiver
مستطیل rectangular
یکسو سازی rectification
یکسو‌کننده rectifier
دوباره‌پخش‌کردن redistributes
کم‌کردن،کاستن reduce
مراجعت‌کردن refer
مراجعت‌کردن refer
صرف‌نظر‌از regardless
منطقه،ناحیه region
ناحیه regions
تنظیم‌کردن regulate
وابسته relating
نسبت relations
ارتباط relationship
آزادسازی releasing
قابلیت‌اطمینان reliability
دفع‌ کردن repel
نماینده represent
نشان‌می‌دهد represented
دفعی repulsion
نیاز‌داشتن،لازم‌داشتن require
مخزن،مخزن‌آب reservoir
صمغ resin
مقاومت resistance
مقاومت resistive
به‌ترتیب respectively
مسئول،عهده‌دار responsible
محدود،محدود‌کردن restricting
محدودیت restriction
نتیجه result
وارانه،معکوس reverse
انقلاب revolution
رماتسم،جریان rheumatism
سفت‌و‌سخت rigid
loop ring
افزایش rises
دزدیدن،ربودن rob
وظیفه role
غلتک roller
اهل‌روم roman
طناب،ریسمان rope
چرخش rotate
مالیدن‌،پاک‌کردن rub
لاستیک rubber
قاعده،دستور rule
دونده running
بی‌خطر safely
یکسان same
دید saw
علم science
علم،دانشمند scientist
ثانویه secondary
بخش،قسمت section
نیمه‌هادی semiconductor
جداگانه separate
جدی،مهم serious
به کار رفتن serves
تعمیرکردن،خدمت service
دستگاه set
سخت،سخت‌گیر severe
میله shaft
به‌شکل‌در‌آمده shaped
غلاف،جلد sheath
laminate sheet
لایه shell
تغییر‌مکان shift
مهم significant
مانند similar
همزمان simultaneous
زیرا since
منفرد،واحد single
وضعیت situation
لغزنده sliding
آهسته slowly
سطح‌صاف smooth
مار snake
اینطور so
نرم،لطیف soft
خاک soil
سیم‌پیچ solenoid
حالت‌جامد solid-state
حل solution
یک‌جایی somewhere
بزودی،زود soon
متخصص‌شدن specialize
مخصوص specific
سرریز spillway
فنر spring
حالت state
ساکن static
ایستگاه،جایگاه station
بخار steam
فولاد steel
کاهنده step-down
افزاینده step-up
پله‌دار stepped
چسبنده sticky
خاموش،آرام still
موجودی stock
سنگ،هسته stone
انباشته شده،ذخیره شده stored
مستقیم straight
درست straightforward
سرگردان stray
برخورد‌کردن strike
نیرومند strong
ساخت،ترکیب structure
مطالعه study
ماده ای sub stance
قرار‌گرفتن subjected
خیلی‌کوچک subminiature
جسم،جوهر substance
اینطور،چنین such
جمع‌کردن sum
شاهراه superhighway
تغذیه‌می‌شود supplied
منبع supply
فرض‌کردن suppose
مطمئن sure
خط مستقیم surface
از‌میان‌برداشتن surmount
احاطه‌شدن surrounded
نماد symbols
اشغال شدن take up
زبانه tap
فن،شیوه technique
گرفتن teke
دما،درجه‌حرارت temperature
تحت‌فشار tension
نهایی،انتهایی terminal
اصطلاح terms
سومی tertiary
که that
خودشان themselves
بنا‌براین therefore
گرمایی،حرارتی thermal
چیز thing
آنها those
هزار thousand
از میان through
رعد‌آسا،غرش thunder
توفان thunderstorm
بنابراین thus
محکم‌کردن tighten
کوچک tiny
برای to
با‌هم،بایکدیگر together
صدا،آهنگ،لحن tone
مقدار‌بسیار‌کم too few
بطرف toward
آینده،روی toward
تغییر‌شکل‌یافتن transform
مبدل transformer
انتقال،عبور transmission
خط‌انتقال transmission line
انتقال‌دادن transmit
انتقال‌دادن،رساندن transmit
جابجایی traveling
راه‌انداختن trigger
درست true
راستی،صدق truth
به‌شکل‌بشکه tun
نوبت،چرخش turn
دو‌ بار،دو مرتبه twice
پیچیدن twist
پیچانده‌شده twisted
نمونه‌ای typical
بی‌خبر unaware
ناخواسته undesirable
متاسفانه unfortunately
یک‌جهته،یک‌سویه unidirectional
یک‌طرفه unilateral
واحد،میزان unit
جهان،عالم universe
نا‌معلوم unknow
بی‌شباهت unlike
غیر‌معمولی unusual
به‌مجرد،به‌محض upon
ما‌را،به‌ما us
مورد‌استفاده utility
استفاده‌کردن‌از utilize
ناپدید‌شدن vanish
گوناگون various
تغییر‌دادن vary
تغییرات varying
بردار vector
وسایل‌نقلیه vehicle
تنوع versatility
عمودی vertical
پر‌زور،نیرومند vigorous
بنفش violet
واقعآ virtually
واقعی virtul
حجم volume
آسیاب آبی water wheel
شکل‌موج‌ها waveforms
وزن،چیزسنگین weight
چرخ wheel
هرگاه whenever
از‌آنجائیکه whereas
که‌به موجب whereby
که which
سوت،سوت‌زدن whistle
تمام whole
خواست،اراده will
باد wind
سیم‌پیچ winding
آسیاب بادی windmill
جارو‌کردن wiper
جاروبک wiper arm
مقاومت‌سیمی wirewound
با with
در‌داخل،درون within
داخل within
به‌هر‌طور within
تحمل‌کردن withstand
پشم wool
ارزش،قیمت،بها worth
پیچاندن wound
چرخانده‌شده‌اند wound up
نوشتاری،کتبی written
ستاره wye
هنوز،تا آن زمان yet
حاصل،محصول yield
صفر zero
نظرات 10 + ارسال نظر
یکی سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:47 ب.ظ http://www.emroozweb.com

سلام لینک شدید

sara پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:26 ب.ظ http://sarasaiee.parsiblog.com

عالی بود ... مرسی

Hamid پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 12:43 ق.ظ

خیلی خوب بود تمام لغت های کاربردی که دنبالش بودم..مرسی

خواهش میکنم.

على جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 11:04 ق.ظ

بسیار عالى و کاربردى.

محمد شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 10:23 ب.ظ

دمتون گرممممم

رضا شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 12:16 ق.ظ

خیلی عالی کاربردی مرسی از سایت خوبتون

محمد پنج‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1399 ساعت 01:12 ق.ظ

خیلی خوب
عالی
دمت گرم

Mohammad جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 02:35 ب.ظ

On of the best website
Thanks

محمد دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1400 ساعت 10:08 ب.ظ

خیلی ممنون که این اطلاعات رو در اختیار ما قرار گذاشتی
امیدوارم که در کار هایتان موفق و سر بلند باشید

حسین سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 09:11 ق.ظ https://exirmes.ir/

سلام بسیار کاربردی
از سایت https://exirmes.ir/
هم دیدن کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد